گزیده نشریه داخلی افق اندیشه شماره یک

مخترع زبان علامتی ناشنوایان کیست؟

مخترع زبان علامتی ناشنوایان کیست؟

cirolamo cardanoتا پیش از سده شانزدهم، رفتار مردم با کرولالها بسیار ناخوشایند بود. بسیاری، اینان را ابله و کم هوش می پنداشتند و به همین علت در جاهای دربسته محبوسشان می کردند یا حتی به قتلشان می رساندند.

در سده شانزدهم یک پزشک ایتالیایی به نام جرونمیو کاردانو به فکر افتاد که با استفاده از حروف مکتوب الفبا، کرولالها را آموزش بدهد. او می¬خواست این حروف را با استفاده از علائمی بسازد که ارتباطی با اشیاء مورد اشاره داشتند.

 

dople2در سده هفدهم، یک الفبای انگشتی، مشابه الفبای مورد استفاده کرولالهای امروزی، ابداع شد. و سپس در سده هیجدهم، یک فرانسوی به نام شارل دولوپه نوعی زبان علامتی ابداع کرد. این زبان، روش جدیدی بود برای استفاده از مجموعه حرکات سنتی دست و بازو به شکلی که بیان کننده فکر شخصی باشند.

تا هشتادوپنج سال پیش، طرز ارتباط گرفتن با دیگران را از طریق علائم دست، حالات چهره و الفبای انگشتی می¬آموختند. به بیان دقیق تر، کرولالها می¬توانستند در هر دقیقه تا 130 کلمه را هجی کنند.

اما بسیاری از آموزگاران و مربیان کرولالها، به مخالفت با استفاده از زبان علامتی و الفبای انگشتی dople3برخاسته اند، آنها معتقدند که استفاده از این وسایل، کرولالها را از ارتباط برقرار کردن با مردمی که قدرت شنوایی عادی دارند دور نگه می¬دارد و به گروهی مجزا تبدیلشان می¬کند.

امروزه کرولالها یاد می¬گیرند که با تماشا کردن حرکات لبهای سخنران، آنچه را که او گفته است تفسیر کنند، همچنین، آنها با مشاهده و دقیق شدن در حرکات لبها و اندامهای صوتی مربی خودشان و سپس تقلید از حرکات او، خودشان طرز حرف زدن را یاد می گیرند.

 

• شارل دولوپه
در 1775 دو لپه، نخستین مدرسه ملی کرولالها را در فرانسه تاسیس کرد. وی نخست dopleروش مختلط را پیش گرفت، ولی پس از مدتی به علت کثرت دانش آموز قادر نبود تمامی شاگردان را تلفظ و گفتار بیاموزد. بنابراین به ناچار گفتار را از برنامه کار خود حذف کرد و تنها با روش اشاره به کار خویش ادامه داد. به وی، القاب مختلفی از قبیل پیشوای کرولالها یا پدر روش اشاره داده¬اند و مکتب اشاره او را مکتب فرانسوی نیز می گویند. او از جمله کسانی است که زحمات فراوانی برای طبقه ناشنوا کشید و خدمات وی، بویژه از نظر شناسایی این گروه به عنوان یک طبقه از طبقات اجتماعی، شایسته تحسین است.

ابه سیکار که زیر نظر دولپه تربیت شده بود، در 1790 به پاریس رفت تا روش اشاره وی را در آنجا ترویج کند. او در کار خود موقفیتهایی را به دست آورد.
در حالی که در کشورهای فرانسه و انگلستان، تحولات بزرگی در زمینه آموزش و پرورش ناشنوایان در این قرن به وجود آمده بود، در آلمان نیز گامهای بلندی در این زمینه برداشته می dople4شد. ساموئل هینیک (1729-1790)، از جمله چهره های درخشان این رشته به شمار می آید. وی در 1778، بنا به درخواست انجمن ایالتی، به شهر لایپیزیک رفت تا نخستین مدرسه ملی ناشنوایان را در ِآنجا تاسیس کند. روش او پایه و اساس روش جدید گفتار گردید و به همین جهت، به وی لقب پدر روش گفتار را داده¬اند. دوستداران روش گفتار را پیروان مکتب آلمانی نیز گفته اند.

 

 

 

piritra• پریرا، ژاکوبو رودریگز، نخستین آموزگار ناشنوایان در فرانسه.
در 1715 در برلانگا به دنیا آمد، و سپس به بوردو نقل مکان کرد. او در آنجا روش هایش را در نمایشگاه آکادمی علوم پاریس به معرض نمایش گذاشت.
وی که معتقد به نسبت تعداد کم دانش آموز به معلم بود، بسته به سرعت پیشرفت دانش آموزانش دستمزد دریافت می کرد. او الفبای یک دستی را به کار می برد که نمایانگر ویژگیهای آوایی بود، نه حروف. در این روش، موقعیت انگشتها نشانگر موقعیت اندامهای گفتاری انسان بود که در تولید صدا به کار می¬رفت؛ همانند گفتار علامتدار. این الفبا به مثابه کمک در تلفظ کلمات به کار می رفت.

ماخذ: EDHD,P. 168. ترجمه محبوبه مرشدیان
گردآوری: علی احمدی

منبع: نشریه داخلی افق اندیشه شماره یک